زندگی در آینه نگاه فاطمه(سلام الله علیها)

اگر در جست وجوی راهی برای خوب زیستن و به دنبال الگوی کامل در زندگی خود هستیم، عِطر کلمات بزرگ بانوی جهانیان حضرت زهرا(س) جان ها را معطر ساخته و گوهرهای درخشندة کوثر قرآن، روح و روانمان را صیقل داده و برای چگونه زیستنمان دستورالعمل های وحی گونه ای در اختیار می گذارد.

 

معیار انتخاب همسر

مهم ترین عاملی که پس از انگیزه ازدواج، توجه جوانان را به خود معطوف می کند، معیارهای انتخاب همسر است. چنان چه نسل جوان بتواند به درستی تأثیر هر یک از معیارها را در زندگی مشترک، تحلیل نموده و حد و اندازه واقعی میزان های همسرگزینی را تعریف و تبیین کند، ضریب خطای زندگی را کاهش می دهد. انتخاب همسر مناسب، سعادت و خوشبختی زندگی را به ارمغان می آورد. ازدواج در منطق قرآن زمینه ساز ایجاد آرامش بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با مودت و رحمت است. خداوند متعال کارکرد این سنت نبوی(ص) را چنین تبیین می فرماید: «و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان تان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».این آرامش هنگامی حاصل می شود که همسران کفو یکدیگر باشند.

بسیاری از افراد در مسئله ازدواج بدون در نظر گرفتن هم فکری و هماهنگی و توافق روحی میان مرد و زن، دنبال ثروت و شهرت و عناوین موهوم و ظاهر فریبنده می روند و ارزش های معنوی و روحی را نادیده می گیرند و مصالح واقعی خود را زیر پا می گذارند. چنین ازدواج هایی آینده تاریک و اسف انگیزی خواهند داشت؛ زیرا تضاد عمیق فکری و روحی، زن و مرد را مانند دو قطب مخالف رو به روی هم قرار می دهد و روز به روز شکاف و اختلاف طرفین را عمیق تر و دامنه دارتر کرده و در روابط آنان یک نوع هرج و مرج و ناهماهنگی پدید می آورد.

حضرت زهرا(س) در شرایطی به خواستگاری امام علی(ع) پاسخ مثبت داد که حضرت نه سرمایه ای داشت و نه باغ و زمین و اموالی فراهم آورده بود. حضرت فاطمه(س) تنها به ارزش های الهی و معنوی امام توجه داشتند. از این رو زنان قریش نسبت به این مسئله به سرزنش حضرت پرداختند. حضرت زهرا(س) به پیامبر(ص) شکوه کرد و فرمود: «… قُلنَ لِی زَوَّجَک رسول الله مِن فَقیرٍ لاَ مالَ لَهُ؛ ای رسول خدا! زنان قریش مرا سرزنش می کنند و می گویند پیامبر تو را همسر کسی قرار داد که سرمایه ای ندارد و فقیر است». شکوة حضرت از عدم شناخت و معرفت زنان قریش بود. این مسائل هیچ گاه ایشان را در انتخاب درست خود منحرف نکرد.

نظر اسلام در تشکیل خانواده به ثروت و شهرت و ظاهر آراسته و امور مادی نیست؛ بلکه ازدواج را بر محور ایمان و فضیلت و عفت و پاکدامنی قرار داده و به صفات و مزایای روحی، پاکی نفس و پرهیزکاری زن و مرد توجه خاص دارد.

 

مهریه آسمانی

در امر ازدواج، یک حادثه و پیوند آسمانی اتفاق می افتد، نه یک معامله مادی و مهریه یک سنت اسلامی و الهی است و باید در تعیین آن جنبه معنوی ازدواج بر جنبه مادی غلبه پیدا کند. آن چه که قوام زندگی را تشکیل می دهد، باورهای دینی، اخلاق و رفتار طرفین است، نه مقدار مهریه و جهیزیه.

پیامبر بزرگوار اسلام(ص) برای دختر مکرمة خودش مجلس عروسی گرفت و با اینکه تقریباً از خانواده های ثروتمند قریش محسوب می شد، ولی مهریة بهترین دختران عالم، حضرت صدیقة طاهره(س) را مَهر السُّنة قرار داد؛ مهریة کمی که تنها گویای صداق، مهر و وفای ایشان بود؛ مهریه ای که حاکی از پیوند آسمانی دو وجود مطهر بود.

حضرت زهرا(س) از پدر خود خواسته بود که: «یا رسول الله إنَّ بَناتَ النّاس یتَزَوَّجْنَ بالدّارهِم فَمَا الْفَرْقُ بینی و بَینهُنَّ أسئلُک أنْ تَرُدَّها وَ تَدعُوا اللهَ أنْ یجعَلَ مَهری ألشّفاعَةَ فِی عُصاةِ أمَّتِک؛ ای پیامبر خدا همانا دختران مردم در ازدواج خود درهم و دینار را مهریه خود قرار می دهند، پس فرق من با آن ها چیست؟ از تو می خواهم درهم و دینار مهریة من قرار ندهی؛ بلکه از خدا بخواهی تا مهریة مرا شفاعت کردن از گنهکاران امت اسلامی قرا دهد»

 

قناعت

انسان اصالتاً موجودی اجتماعی است و حیات و زندگی پویای آدمی در گروی روابط مؤثر، مفید و متقابل با دیگران است. روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است. بدیهی است برقراری و حفظ و استمرار روابط خوشایند و هدایتگر بین اعضای خانواده ـ این کانون همیشه مقدس ـ از بیشترین اهمیت برخوردار است. هر اندازه روابط همسران صادقانه تر، محترمانه تر، کریمانه تر و تعالی بخش باشد، زمینه بهداشت روان، سلامت فکر، رضایتمندی و آرامش خاطر بیشتر فراهم می گردد. محور رابطه زن و شوهر که در اندیشه اداره و ادامه یک زندگی پویا، مولد و پربرکت هستند، همدلی و یکرنگی، صبوری و خویشتنداری و گذشت و ایثار است. رابطه زن و شوهر موفق به گونه ای است که در آن زبان تهدید، تنبیه و تخریب شخصیت جایی ندارد؛ هرچه هست، زبان صداقت، صمیمیت و محبت، عدالت و ایثار و احسان، شکر و سپاس و تأیید و تکریم است. زن و شوهر فهیم، بصیر و موفق آنانی هستند که در پیوندها و ارتباطات خانوادگی بیش از هر چیز به آرامش روانی، آسودگی خاطر و احساس امنیت همدیگر می اندیشند. نمونه بارز این رفتار را می توان در زندگی بانوی بزرگ اسلام، صدیقه کبری(س) دید؛ آنجا که خطاب به امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «یا أباالحَسن! إنّی لأستَحیی مِن إلهی أن أکلِّفَ نَفسَک مالاَ تَقدِرَ عَلَیه؛ ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری، از تو درخواست نمایم».

در نظر گرفتن قدرت مالی همسر و عدم زیاده خواهی، از نکات مهمی است که در سعادت و آرامش خانواده، نقش به سزایی دارد. در زندگی باید به حد کفایت و در حد لازم قناعت کرد و از روی عقیده، ایمان و با عشق در زندگی به یک حدی قانع بود.

 

خوشرویی

در روابط اجتماعی و خانوادگی، خوشرویی و حسن برخورد یکی از رموز موفقیت افراد به شمار می رود. نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) یکی از اهداف بعثت خود را مکارم اخلاق، و رفتار نیکو و با کرامت اعلام نمود و فرمود: «بُعِثتُ لأتَمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق». این سخن اهمیت مسئله را بیان می کند. در بستر حاکمیت کرامت های اخلاقی، نهال توحید و رسالت و امامت به بهترین شکلی به ثمر می نشیند و آحاد ملت راه تکامل و سعادت را بر می گزینند.

حضرت زهرا(س) در آموزه های اخلاقی خود، به عنوان الگویی نمونه در روابط اجتماعی، راهکاری عملی و نکتة ظریفی را بیان می فرماید: «بِشرٌ فی وجه المؤمِنِ یوجِبُ لصاحِبِه الجَنَّةَ وَ بِشرٌ فی وَجهِ المُعَانِدِ المُعادی یقِی صاحِبَه عَذابَ النّار؛ پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسان های ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد».

خوشرویی در محیط خانه، و در برخورد با همسر و فرزندان سخت ترین و بدترین معضلات خانوادگی را در مسیر صحیح خود، و آغوش گرم خانواده را بهترین مأمن افراد قرار می دهد.

شاید باید علت بیشتر مشکلات اجتماعی امروز را، گم شدن پازل مکارم اخلاقِ همگانی دانست. وقتی ارزش های اخلاقی، از جمله مهر و صفا و مهربانی در جامعه کم رنگ شد، انسان ها کم ظرفیت، کم طاقت و غیرقابل تحمل می شوند. در صورتی که در بیشتر مواقع با خمیرمایه خوشرویی، می توان به راحتی مسائل را حل و فصل نمود و جامعه را با آرامش و امنیت، بیمه کرد.

واگذاری امور به خداوند در مصائب
یکی از ویژگی های مسلمان مؤمن، توکل بر خداوند قادر است؛ زیرا شخص با ایمان، یقین دارد که خداوند، عالم، قادر، مهربان و… است، از این رو خود و امور خود را به خدا واگذار می کند و در تمام شئون زندگی بر او توکل می کند. بدین سبب تمام پیامبران، خود از متوکلین راستین بوده اند.

کسی که به خدا توکل می کند، تمامی امور را به صاحب واقعی واگذار می کند و انسان متوکل یعنی بریده از تمام آرزوهای خود و جدا از خلق و پیوسته به خالق. اگر شخصی در این دنیا به خداوند اتکا داشته و اعتمادش به او باشد و بداند که در تمام جهان غیر از خالق هستی مؤثری نیست و اوست که سبب ساز است و اسباب را فراهم می سازد، هیچ مشکلی نمی تواند او را از پای درآورد.

وقتی پیامبر اکرم(ص) خبر شهادت فرزندی که در شکم حضرت زهرا(س) بود به ایشان داد حضرت فاطمه(س) پرسید: ای پدر! چه کسی فرزندم، نور چشمم و میوة دلم را شهید می کند؟ پیامبر فرمود: دخترم این فرزند تو حسین(ع) است و نُه امام معصوم از او پدید می آیند که عامل تداوم و بقای دین خدا می باشند… و بدترین افراد امت من او را شهید می کنند. در پاسخ حضرت زهرا(س) گفت: «یا أبَةَ سَلَّمْتُ وَ رَضیتُ و تَوَکلْتُ عَلَی الله؛ ای پدر در برابر خواسته های خدا تسلیم و راضی ام و به خدا توکل کرده ام».

 

نحوه گفتمان در اوج خشم و ناراحتی

خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارسا پیشه را، کظم غیض و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: ((الّذینَ ینْفِقُونَ فِی السّرّاءِ وَ الضّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یحِبّ الْمُحْسِنینَ)) کظم غیظ در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود. غیظ به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است که از بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.

در تاریخ اسلام به نوع برخورد و رفتار حضرت زهرا(س) در برابر دشمنان اسلام و ولایت به طور مفصل پرداخته شده است. از جملة این برخوردها حادثة ناگوار یورش به خانه حضرت توسط خلیفة دوم و جمعی از خدا بی خبران است که برای بردن حضرت علی(ع) جهت بیعت کردن با خلیفة اول صورت گرفت. سخنان آتشین حضرت(س) در برابر مهاجمان از نکات بسیار مهم و درس آموزی برخوردار است، از جمله اینکه حضرت(س) می فرماید:

«أمَا وَاللهِ یابن الخَطّابِ لَولا أنّی أکرَهُ أن یصیبَ البَلاءُ مَن لاذَنبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أنّی سَأُقسِمُ عَلی اللهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَریعَ الإجابَةِ؛ سوگند به خدا ای پسر خطاب، چون کراهت دارم که بی گناهان دچار بلا و گرفتاری شوند، دست از نفرین برمی دارم؛ اگر چنین نبود، هر آینه می دانستی که سوگند و نفرین من به سرعت تحقق می یافت و عذاب خدا فرو می بارید».

حضرت با جامع نگری ای که داشتند و با توجه به احوال تمام اقشار مردم در بدترین شرایط حاضر نشدند سخنی بگویند که نتیجة آن به سایر مردم اثر کند و همه به عذاب و گرفتاری دچار شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *